آخرین اخبار
دکتر طغیانی در سومین نشست از گردهمایی تحقیق در افکارعمومی ایران مطرح کرد:

نظام قانون‌گذاری ما نظام وصله پینه‌ای است!

«نگرش اجتماعی ایرانیان و سیاست‌های اقتصادی دولت» عنوان سومین نشست از سری نشست‌های دومین گردهمایی تحقیق در افکارعمومی ایران است که به‌ همت هسته افکارعمومی و تغییرات اجتماعی مرکز رشد دانشگاه امام‌صادق(ع) و همراهی پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات، مرکز افکارسنجی دانشجویان ایران و موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی دانشگاه تهران برگزار شد و در چهارمین روز، این نشست با حضور مهدی طغیانی نماینده مجلس، مهدی موحدی‌بک‌نظر عضو هیات‌علمی دانشگاه شاهد و محمد فاضلی مطالبی بیان شد که در ادامه مطلب مهدی طغیانی در این نشست را خواهید خواند
اشتراک گذاری
۲۹ بهمن ۱۴۰۰
کد مطلب : 3138

یکی از مولفه‌های مهم هر نوع سیاست‌گذاری اعم از اقتصادی، فرهنگی یا هر حوزه‌ دیگری که بخواهیم در آن تغییری به وجود آورده و از وضع موجود به‌سمت وضع مطلوب حرکت کنیم یا مردم را با خود همراه کنیم این است که باید برای آن سیاست‌گذاری یک امر مهم را در نظر بگیریم. معتقدم مردم یا جامعه‌ای که حکومت می‌خواهد با خود همراه کند باید سه عنوان فهم از این تغییر را دارا باشد. اولین فهم نقطه شروع یا نقطه‌ای که هستند را داشته باشند. برای دومین عنوان فهم باید جامعه تفسیر دقیقی از هدف تغییر داشته باشد و در گام آخر مسیر حرکت برای رسیدن به هدف را بدانند و متناسب با مشکلات و سختی‌های این مسیر تلاش کنند.

در مباحث اقتصادی با یک کشتی معیوب به نام تحریم و فشار بیرونی مواجهیم
برای مثال زمانی که پیامبر اسلام مبعوث می‌شود بخشی از روشنگری‌هایی که قرآن انجام می‌دهد ناظر بر وضعیت مردم سرزمین عربستان است. پس از آن نمایی از وضعیت مطلوب و در آخر انسان مطلوب را نشان می‌دهد. مسیر تربیت نیز به وسیله پیامبر عظیم اسلام طی می‌شود. در نتیجه هر سیاستی که برای مردم درست تعریف شده، هدف از تغییر به خوبی نمایان گشته و مسیر تربیت به روشنی مشخص شده است، جامعه به خوبی آن حرکت را همراهی کرده است. البته طی کردن مسیر برای رسیدن به هدف مطلوب سختی‌هایی را نیز به همراه دارد. من هم موافق نظر فاضلی هستم. باید منظور از مردم یا جامعه دقیق بیان شود. زمانی که از واژه مردم استفاده می‌کنیم دقیقا کدام یک از افراد جامعه را درنظر داریم؟ در زمان پیامبر هم افرادی که در رفاه و راحتی بودند درآخرین لحظه به پیامبر ایمان می‌آورند و افرادی که درون نورانی‌تری داشتند سریع‌تر ایمان آورده‌اند. مابقی نیز در این مسیر رفته‌رفته به ایمان آورندگان می‌پیوندند. این مثالی را که از زمان پیامبر آوردم را در قالب انقلاب اسلامی مرور کنیم. زمان‌هایی که امام خمینی(ره) پیرامون وضع موجود با مردم و مخاطبان خود سخن گفته و مطلوب جامعه را نیز برای آن‌ها ترسیم می‌کند؛ مردم و توده‌ها به سادگی ایشان را همراهی می‌کنند. به هر تقدیر، در بیان مباحث اقتصادی ایران باید بگوییم که یک کشتی معیوب در دریای بسیار توفانی به نام تحریم و فشار بیرونی را داریم که می‌خواهد، به ساحل یا هدف مطلوب خود مانند جایگاه اول منطقه برسد.برای مثال می‌توان از نظام بانکی کشور یاد کرد که نه مورد قبول افراد متدین است که آن را نظام بانکی بدون ربا بدانند، نه توانسته یک نمونه خوب و کاملی از بانک متعارف باشد. عملکرد این نظام بانکی چگونه است؟
برای مثال دیگر می‌توان از نظام مالیاتی کشور نام برد؛ در چند سال گذشته رئیس سازمان امور مالیاتی وقت، عنوان می‌کند که ۴۰ درصد از مالیات جامعه به بهانه معافیت مالیاتی، فرار مالیاتی، کتمان یا مشمول نبودن پرداخت نمی‌شود. یعنی ۴۰ درصد از جامعه از رفاه عمومی استفاده می‌کنند اما هزینه‌ای برای تامین نیاز مالی آن پرداخت نمی‌کنند. به بیان مختصر ما در همه زیرمجموعه‌های اقتصادی کشور مانند بیمه، بورس، بانک و… این نابسامانی‌ها را داریم که با اقتصاد وابسته به صادرات نفت روی تک‌تک آن‌ها سرپوش می‌گذاریم. جنگ اقتصادی که در این ۱۰ سال دشمن با کشور شروع کرد براساس همین ضعف و اقتصاد مبتنی‌بر نفت بود. دشمن با شناخت دقیق از نقاط ضعف اقتصاد کشور به خوبی می‌دانست که اگر شیر صادرات نفت ایران را ببندند و در مرحله بعد از آن ورود و تامین دلار نفتی به کشور را کُند و کنترل کند. اقتصاد ایران برای سالیان طولانی با مشکلات زیادی درگیر خواهد بود و زمین‌گیر است زیرا اقتصاد کشور به این نفت عادت کرده است. تمام شرایطی که بیان شد تصویری از وضع موجود است؛ اما وضع مطلوب اقتصاد کشور کجاست یا به عبارت دیگر مقصد ما برای رسیدن، کجاست؟ می‌توان از همین منابع در دسترس مانند نیروی انسانی، نفت و معادن مختلف نیز به خوبی استفاده کرد تا بتوان یک نقطه مطلوب ساخت و مردم را برای رسیدن به آن هدف آگاه کرد. نکته آخر هم چگونگی رسیدن به آن هدف است. سیاست‌گذاری برای حوزه‌های بانکی، بیمه و مالی چیست؟ فاضلی یک تشریح درستی داشت؛ اسناد پشتیبان به‌طور دقیق به چه چیزی اطلاق می‌شود؟ در مسیری که برای رسیدن به یک هدفی می‌رویم گاهی نمی‌دانیم چه می‌خواهیم. در این مرحله است که سند پشتیبان اهمیتش مشخص می‌شود. متاسفانه سیاست‌گذاری‌های بسیاری در کشور انجام می‌شود که نمی‌دانیم برای رسیدن از یک نقطه‌ای به نقطه دیگر چه چیزهایی می‌خواهیم. برای مثال من از یکی از سازما‌ن‌هایی که با ادعای بسیار از کارکرد ارز ۴ هزار و ۲۰۰ تومانی می‌گفت گزارش عملکرد خواستم. با اینکه اطلاعات و داده‌های بسیاری در اختیار داشتند، تنها ۳۰ صفحه در اختیار من قرار دادند که در آن سوالات بسیاری را بدون پاسخ رها کرده بود. از این نمونه‌ها در کشور بسیار است و پیگیری نمی‌شود و این خود جای سوال است. دانشگاه‌های دولتی که سالیان این مقدار بسیار برای دولت هزینه دارد هیچ خروجی‌ای برای جامعه ندارد. نه‌تنها این مواردی که از تعیین هدف، مسیر هدف و دورنمای هدف وجود ندارد بلکه کارهایی می‌کنیم که در هر مرحله ذهن مردم و جامعه را نسبت به سیاست‌گذار هم از بین می‌بریم. چند روز بعد، رئیس‌جمهور با این طرح مخالفت می‌کند. این عملکردها اعتبار دولت را نزد افکار عمومی از بین می‌برد. نتیجه این عملکرد در ذهن جامعه به این معنی است که من توانایی رفتن از نقطه یک به نقطه دو را ندارم. بعد از هر مرحله که این نوع اتفاق تکرار شود؛ این تصویر در ذهن مردم بیشتر جا می‌گیرد.

نظام قانون‌گذاری ما نظام وصله پینه‌ای است
طغیانی: نکاتی که گفته می‌شود مواردی است که در زمان سیاست‌گذاری باید به آن‌ها توجه کرد؛ چه کسی را باید دید؟ بلندگو را از چه کسی نگیریم و به چه کسی بدهیم؟ چگونه تنظیمش کنیم؟ مثلا ما در حال اصلاح قانون اصناف درکمیسیون اقتصادی مجلس هستیم و مسئول آن هم خود بنده هستم. از تمام دانشگاه‌ها و اندیشکده‌های کشور برای این امر مشورت و کمک علمی خواستم، دریغ از حتی دو دقیقه صحبت! چه برسد به دو صفحه نوشته. نظام قانون‌گذاری ما نظام وصله پینه‌ای است. وقتی از اول کاری را از قبل با پشتوانه فکری قوی انجام نمی‌دهیم هر وقت جایی از قانون به مشکل بر‌می‌خورد به‌جای آنکه ریشه‌ای مساله را حل کنیم آن را وصله پینه می‌کنیم. در تمام دورانی که این قانون اصلاح شده به‌صورت وصله پینه‌ای بوده و متاسفانه نگاه کوتاه‌مدت داشته‌اند نه بلند‌مدت. افق را ندیده‌اند و به‌دنبال نوشتن قانونی که ۱۰۰ سال کار کند و موثر باشد نبوده‌اند. ظرفیت نمایندگی ما از لحاظ کارشناسی در همه کمیسیون‌ها بسیار فقیر است؛ به‌طور مثال کمیسیون بهداشت تخصصی‌ترین کمیسیون است و تمام اعضای آن متخصصان در حوزه بهداشت و درمان هستند. درباره مهم‌ترین مساله آنکه اقتصاد سلامت است چیزی نمی‌دانند، در‌ حالی که همیشه درباره آن تصمیم می‌گیرند نه درباره موضوعات تخصصی خود. منظورم آن نیست که صرفا اقتصاددان وارد مجلس شود، بلکه افرادی هستند در تخصص‌های گوناگون با چهارچوب تفکراتی و ذهنی مناسب که می‌توانند درباره مسائل گوناگون اظهارنظر کنند و زوایای مختلف آن را دیده و توضیح دهند که معمولا چنین افراد جایگاهی ندارند. باید چنین افرادی وارد مجلس شوند؛ اگر این اتفاق افتاد مجلس می‌تواند جایگاه خود را در ارزیابی‌ها داشته باشد. برای مثال در جلسات ابتدای بررسی اصلاح قانون اصناف با فردی در ارتباط بودیم که سال‌ها در اصناف وزارت صمت مشغول کار بوده و بازنشسته شده است و در‌ حال حاضر مشاور اتاق اصناف است. در یکی از مراودات‌مان به من گفت: «من ۳۵ سال است که در حوزه اصناف کار می‌کنم، اولین‌بار است که یک نماینده با ما چالش می‌کند، می‌گوید چرا این کار راباید کرد؟ چه مشکلی داری که باید اصلاح قانون کنی؟» از او پرسیدم پس دفعات قبل چطور این قانون را اصلاح می‌کردید، در جواب گفت: «آخرین‌بار در سال ۹۲ بود که رئیس کمیته اصناف گفت چه مشکلی در حال حاضر دارید؟ و ما موارد را گفتیم. او هم از دستگاه‌ها نظر‌خواهی کرد بعضی‌ها نظر داشتند بعضی‌ها هم نداشتند و همان نظرات را طی یکی دو جلسه اصلاح کردند.» در‌ حالی که ما برای اصلاح این قانون ۱۷، ۱۸ جلسه است که درگیر این موضوع هستیم و هنوز هم جای بررسی بیشتر دارد و به سوالات عمیقی رسیدیم که تا به آنها پاسخ ندهیم اصلاح قانون کارکرد مناسبی نخواهد داشت. مساله اصلی این است نگاه و تفکر افرادی که در مجلس هستند مهم است. گاهی ارزیابی‌ها با یک‌‌سری نظرات و رفتار‌های غیر‌کارشناسی و غیر‌تخصصی همراه است که باعث گمراه شدن افکار عمومی و اعتماد‌زدایی می‌شوند و به عبارتی مجلس نیاز به یک دروازه‌بان دارد تا بعضی از دوستان‌مان در مجلس به خودمان گل نزنند. درنهایت اگر بخواهیم مسائل به شیوه درستی حل شود باید فرهنگ مردم در تمام زمینه‌ها چه در انتخاب نمایندگان، در نگاه‌شان به مسائل در حوزه‌های متفاوت را ارتقا دهیم.

فهم و دانش عمومی مردم از مسائل باید بازنگری و ارتقا یابد
فهم و دانش عمومی مردم از مسائل باید بازنگری و ارتقا یابد؛ جامعه باید نسبت به صلاح و تغییری که می‌بینید با شما همراه شده و باید اقشار و طبقات دیگر جامعه را هم در‌نظر بگیرد. بنابراین باید کار فرهنگی و رسانه‌ای‌ و تربیتی جدی در جامعه شود؛ وقتی جامعه یک سطحی بالا بیاید نماینده و مدیرانش هم متفاوت خواهند شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *